آلما

Friday, September 29, 2006

بسه

ای پارادوکسیان!
که تک تک تان از تمامی بیشتر می داند
من آن دوست شفیق که از من بیشتر می فهمد
و دلسوزانه و پدرانه
کرور کرور اشتباهات مرا
من حقیر که روشنفکری درم درونی نشده
به من متذکر می شود
نمی خواهم.
او مرا اصلاح نمی کند.
خسته می کند.

Saturday, September 16, 2006

نیازمندی ها

1. درس بخوانم برای کنکور
2. ماهی 200-300 تومان لا اقل در بیاورم.
3. یک رابطۀ امن و مطمئن ، در عین حال با شور و نشاط
4. احساس غرور و شخصیت
5. احساس توانایی
6. لاغرتر شوم
7. یک مسافرت (نمی دانم به همراه کی ، شاید حتی تنها یا یک جماعت که خیلی نمی شناسمشان)
8. م... غرورم را دوست داشته باشد و آن را باد کردن الکی نخواند و از من نخواهد که آن قدر در نیستی بکوبم تا هست شوم.
9. سانسور
10. پ... یکهو در خیابان از روی شکم از من جدا نشود در حالی که قرار بوده با هم باشیم
11. اجازۀ بیرون رفتن از خانه و هر جایی رفتنم دست خودم باشد بدون اینکه اضطراب برخورد پدر و مادرم را داشته باشم
12. بنویسم
13. به طبیعت بروم
14. کتاب داستان بخوانم
15. آ... در مورد من مزخرف نگوید
16. نگران دیگران من جمله معتادان نباشم.
17. چند دقیقه به هیچ چیز فکر نکنم
18. موقعی که چیزی می خواهم، بگویم لال نشوم.