و اکنون ، تو
چشم هایم از درون اشک می ریزند
زل زده به چشمانت
که بر می گیری
دستی که می کشی
می بری به درون
خمیده می شوی
کرم مغزت
کرم دانسته هایت
باز می شود
می پیچد دور تنت
کپه بغضی می شوی
لعنتی بر این جهان
زل زده به چشمانت
که بر می گیری
دستی که می کشی
می بری به درون
خمیده می شوی
کرم مغزت
کرم دانسته هایت
باز می شود
می پیچد دور تنت
کپه بغضی می شوی
لعنتی بر این جهان
1 Comments:
At 4:32 AM,
Anonymous said…
بیشتر بنویس با خبرشیم از احوالت
Post a Comment
<< Home