حال
احساس های بدی دارم که نمی دانم بهشان فکر کنم تا بلکه بفهمم از کجا می آیند و حل شوند یا اینکه بها ندهم تا خودشان از بین بروند. دلم می خواهد با کسانی که دوستشان دارم و یا قبولشان دارم در مورد آنها صحبت کنم اما خوب می ترسم آنها را از خودم برانم و از دستشان بدهم.اگر هم این طور نباشد باز دوست ندارم تبدیل به یک دختر کوچولوی ناراحت شوم که چند تا آدم عاقل مراقبش هستند و مدام بهش دلداری می دهند. یک کم دوش آب ولرم کار برای رضایت از خود و موسیقی می تواند مفید باشد.
1 Comments:
At 6:17 AM, Anonymous said…
faghat khastam begam dark mikonam!..harchand..hamishe sohbat kardan behtare..uhum.
Post a Comment
<< Home