آلما

Friday, May 12, 2006

دستور

هیچ چیز معیار نیست همه چیز می لغزد
خوبی تو
آنی
طوفانی می شود و می غرد
من پرت می شوم
من باید
باید که همهء باید ها را دور بریزم
سلامی نظامی می دهم
چکمه های پاشنه بلندم را به هم می کوبم
ساقه ای در تنم می خشکد
هیچ چیز معیار نیست
همه چیز می لغزد
پس
تو شاید همهء شاید ها را دور بریزی
طوفان تو شاید
نجات دهندهء من باشد
در برابر هر آنچه ثابت است

0 Comments:

Post a Comment

<< Home