ناراحتی مکتوب نشدنی
نمی دانم کی می شود ناراحتی را مکتوب کرد. آن لحظه که هیچ چیز را نمی خواهی باید آن را بنویسی و بکوبی در گوش همه چیز و بعضی چیزها . مهم تر از همه آن بعضی چیزهایی که به نظر خودت از بعضی چیزهای آدمهای دیگر مهم ترند. مشکل اینجاست به محض اینکه بلند می شوی دست همان خرده چیزکها را گرفته ای و طبعاً در رد آنها نمی توانی چیزی بگویی. همه چیز در برت می گیرد و تو لی لی کنان باز از خودت تعجب می کنی که چرا یا شاد شادی یا غمگین.
2 Comments:
At 10:37 AM,
Anonymous said…
etefaghan adam vaghty halesh khob nist behtar mineviseh !
At 9:57 AM,
Anonymous said…
Your site is on top of my favourites - Great work I like it.
»
Post a Comment
<< Home