آلما

Saturday, January 28, 2006

نبودن

چه طور نباشم بهتر است؟
وقتی که یک صفحهء نورانی
هر روز
منتظر چهره ام
و هزاران مربع کوچک
منتظر لمس انگشتانم هستند.
وفتی جملهء محبت آمیز پر از شک من
می دود در رگهای سرخ چشمانی جوان
چه طور نباشم بهتر است؟
که ترس
با بدن تنومندش
داوطلبانه
مطیع من شده است

2 Comments:

  • At 3:03 PM, Blogger محرم said…

    :نظر كاملاً صادقانه‌ی من
    اصلاً ذهنتو (مخصوصاً ذوق ادبی تو) به این مشغول نكن كه بنویسی یا نه
    ،تا مجبور باشی دلیلی برای كارت بیابی
    :در نظر داشته باش كه
    1- هر دلیلی در نهایت توجیهی است كه لازمه‌ی بی چون و چرای وجودیش اینه كه خودشو تو دل یك ایدئولوژی جا بده ( به عبارتی یك جنایت) و تازه بالأخره این دلیل تو با دلیلی دیگر ( ‌ لازمه‌ی وجودی یك ایدئولوژی دیگر ) متناقض از آب در میاد و اون موقع فقط باعث میشی یكی آشكارا (یا بدتر تو دلش) بهت فحش بده كه هر چند حائز چندان اهمیتی نیست ولی بهر حال
    2- گاهی اوقات آدم باید كار خودشو
    ... بكنه


    كار
    خودتو
    بكن






    movaffagh bashi
    Bye

     
  • At 2:05 PM, Anonymous Anonymous said…

    زیبا بود

     

Post a Comment

<< Home