آلما

Wednesday, April 06, 2005

شعر

دیدار
مهره های پشتم را مرتب چیدم
سرم را از درون سینه ام بیرون آوردم
و روی تنم گذاشتم.
- به اولین مرد بیست و یک ساله که برسم لبخند می زنم
کسی را از دور دیدم
لبانم به قواره قوسی مطلوب کش آمد
ترک خورد و
چند قطره خون تنبل
بر پیرهن سپیدم ریخت.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home