شعر
دیدار
مهره های پشتم را مرتب چیدم
سرم را از درون سینه ام بیرون آوردم
و روی تنم گذاشتم.
- به اولین مرد بیست و یک ساله که برسم لبخند می زنم
کسی را از دور دیدم
لبانم به قواره قوسی مطلوب کش آمد
ترک خورد و
چند قطره خون تنبل
بر پیرهن سپیدم ریخت.
مهره های پشتم را مرتب چیدم
سرم را از درون سینه ام بیرون آوردم
و روی تنم گذاشتم.
- به اولین مرد بیست و یک ساله که برسم لبخند می زنم
کسی را از دور دیدم
لبانم به قواره قوسی مطلوب کش آمد
ترک خورد و
چند قطره خون تنبل
بر پیرهن سپیدم ریخت.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home